نویسنده: نرگس اعتماد
در خبرها آمده است که اشرف غنی یک هیأت بلندپایه را برای بررسی فاجعه اخیر ولسوالی جلریز ولایت میدان وردک گماشته است.
گفته شده غنی به این هیأت وظیفه داده است تا عوامل و انگیزه این رویداد فاجعه بار را بررسی کند و گزارش خود را هرچه زودتر به ریاست جمهوری ارائه کند.
در حمله طالبان حدود سه روز پیش بر ولسوالی جلریز ولایت میدان وردک دهها سرباز پولیس محلی -غالبا جوانان هزاره و شیعه- کشته شدند و شماری از آنها به نحو فجیعی سر بریده یا مثله و سوزانده شدند. شماری نیز زخمی یا ناپدید شده اند.
این گروه همچنین حدود ۹ پاسگاه پولیس را به تصرف خود درآوردند که به روز شنبه نیروهای امنیتی توانستند کنترل این پاسگاهها را دوباره به دست بگیرند.
در همین حال گفته میشود که نورالحق علومی؛ وزیر داخله و جنرال قدم شاه شهیم؛ رئیس ستاد ارتش نیز به ولسوالی جلریز سفر کرده اند و به مردم آن تعهد سپرده اند که انتقام خون کسانی را که در این نبرد کشته شده اند خواهند گرفت.
آقای علومی در نشستی با والی، فرمانده پولیس و سایر مقامات این ولایت دستور داد تا عملیاتی سراسری برای پاکسازی میدان وردک از وجود طالبان به راه انداخته شود.
اما این اقدامات دیرهنگام و دروغین نمی تواند پرده بر واقعیت تلخ و تکان دهنده فاجعه انسانی جلریز بکشد.
مدیریت و بازسازی تبعات سنگین و فاجعه بار آنچه در جلریز روی داد از عهده هیات بلندپایه غنی و سفر نمایشی کارگزاران امنیتی کابل، خارج است.
جنگ جلریز تکرار تکان دهنده و شگفت انگیز یک تاریخ بود؛ تاریخی که میرفت تا در رنگبازی حکومت پوشالی وحدت ملی، رنگ ببازد و از یادها برود؛ اما در جلریز یکبار دیگر این حقیقت ثابت شد که امیر آهنین عبدالرحمان هنوز زنده است و سلالههای نسل ستمگر او هنوز در پویایی و باروری همان بذر نفرت و نفاق و کینه دیرینه میکوشند، خون میریزند و آدم میکشند و ماشین کشتار و جنایت و تصفیه قومی راه میاندازند و دستگاه فاشیسم حکومت مرکزی نیز با سکوت گورستانی و مرگبار خویش بر آن مهر تایید میزند و سند جنایت و نسل کشی جلریز را امضا میکند.
پس نوشداروی بعد از مرگ سهراب دیگر سودی نمی بخشد آقای رییس! هیات بلندپایه ات را برای کسانی تشکیل بده که در صدد توجیه ندانم کاری و جبران شرمساری و درمان سرافکندگی خفت بار خویش اند.
این قوم یک تاریخ است که با این درد آشناست. این زخم دیرینه، جزای جرمی است که پیشتر از تو، امیر آهنین عبدالرحمان خان برای یک نسل، تعریف کرده است.
زخم ما عمیقتر از آن است که هیات بلندپایه دروغین تو بتواند آن را التیام بخشد.
هم تو میدانی و هم این تاریخ سراسر ستم و سیاهی که چرا فقط فرزندان بامیان در نبرد خونین جلریز در چند قدمی پایتخت حاکمیت شاهانه تو، در حصار زمین و ناامید از آسمان در میانه هجوم مرگبار و بیامان گرگان عبدالرحمان، مظلومانه تکه تکه شدند و جان باختند؛ بنابراین، با تشکیل اینگونه هیاتها، نه خود را فریب بده و نه کسانی را که به ریاست جمهوری تو و دروغهایی که از آدرس آن به خورد خلق داده میشود، خوش بینانه امید بسته بودند.
جرم ما روشنتر از آن است که نیاز به تحقیق و تفحص هیات بلندپایه تو داشته باشد. تاریخ بر همه چیز شهادت میدهد و تو هم روزی که چشمانت را به روی فاجعه خونین جلریز بستی و هیچ نگفتی، نشان دادی که میدانی ماجرا چیست.
نه کارگزاران سیاسی و امنیتی ات را به زحمت بیانداز و نه یافتههای دروغین هیات بلندپایه ات را در بوق و کرنای رسانههای جوزده و و اغواگر و غوغاسالار کن. دست کم با خودت صادق باش و بگو که هزاره بودن خود جرمی است سنگین و غیر قابل گذشت.
هنوز جمله معروف همین چند پیش ات در مورد اسارت چند کوچی مهاجم و متجاوز بر حریم محترم و محفوظ زندگی بومیان بیگناه و بی دفاع بهسود را از یاد نبرده ایم؛ جملهای که در جریان ویدیوکنفرانس ات با والی میدان وردک با عصبیت و خشم تمام بر زبان راندی و همه را در بهت و شگفتی و ناباوری فروبردی: فرهنگ گروگانگیری قابل تحمل نیست!
در جلریز اما کسی کوچیهای هم ایل و خیل تو را (گروگان) نگرفته بود که چنین برآشفته شوی و فورا واکنش نشان دهی؛ آنجا سکانس آشنا و تکراری یک تاریخ تبعیض و ستم و تصفیه قومی تکرار میشد؛ پس لزومی نداشت ویدیوکنفرانس برگزار کنی و حتی لازم نبود تلفن ات را پاسخ بدهی.
بگذار ما در این درد و در این زخم بمیریم و جوانان مان به وسیله بازمانده نسل خون آشام عبدالرحمان، پرپر شوند.
من زخمهای کهنه دارم بیشکیبم ---------- من گرچه اینجا آشیان دارم غریبم
پس بر زخم جلریز نمک نریز آقای رییس.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/3937